کارآفرینی! یکی از جذاب ترین مباحث در حوزه کسب و کار.
به جرات می توان گفت تفاوت زیادی بین معنای لغوی واژه ی کارآفرینی و مفهوم این کلمه است بنابراین محققان و پژوهشگران بارها و بارها این کلمه را تجزیه و تحلیل کرده تا به تعریفی دقیق و جامع برای آن برسند.

تعاریف کارآفرینی
تعریف جامع کارآفرینی
دیدگاه ها و تعاریف متفاوتی برای واژه کارآفرینی وجود دارد. برخی، کارآفرینی را استارتاپ‌هایی در نظر می‌گیرند که سرمایه‌های خطرپذیر را جذب کرده‌اند. عده‌ای دیگر، هر نوع کسب‌وکار کوچکی را کارآفرینی می‌دانند. بسیاری از دانشمندان و اقتصاددانان نیز با توجه به دیدگاه خود، تعریفی از آن ارائه کرده‌اند. اما کدام‌یک از تعاریفی که درباره‌ی کارآفرینی وجود دارد، مفهوم آن را تمام و کمال بیان می‌کند؟
یکی از جامع‌ترین تعاریف کارآفرینی که در دانشکده‌ی بازرگانی هاروارد مورد استفاده قرار می‌گیرد، توسط هوارد استیونسن (Howard Stevenson) مطرح شده است. تعریف کارآفرینی از دیدگاه استیونسن چنین است: «کارآفرینی پیگیری فرصت‌هایی است که فراتر از منابعِ در دسترس، وجود دارند.»
برای بررسی بهتر این تعریف، ابتدا باید مفهوم دقیق اجزای آن یعنی «پیگیری»، «فرصت» و «فراتر از منابع در دسترس» را روشن کنیم.

 

پیگیری
در تعریف ارائه شده، «پیگیری» به معنی تمرکز کامل کارآفرین بر فرصتها است. کارآفرینان معمولا کوچک‌ترین نشانه از یک فرصت را درمی‌یابند. برای اینکه یک کارآفرین بتواند منابع را به خود جذب کند، باید پیشرفت قابل توجهی در کار خود نشان بدهد. بنابراین کارآفرینان نوعی فوریت در کار خود دارند که به‌ندرت در سازمان‌ها و شرکت‌های عادی دیده می‌شود. زیرا در کسب‌وکارهای عادی هر فرصت، بخشی از مجموعه‌ها و منابعی را تشکیل می‌دهد که به‌راحتی در دسترس هستند.

 

فرصت
«فرصت» به معنای پیشنهادی است که حداقل یکی از چهار مسیر اصلی نوآوری را در خود دارد. هر فرصت ممکن است شامل موارد زیر باشد:
1. معرفی یک محصول واقعا نوآورانه و جدید؛
2. طراحی یک مدل کسب‌وکار جدید برای محصولی که از قبل وجود دارد؛
3. ایجاد نسخه‌ای جدید از یک محصول موجود که بهتر و ارزان‌تر از قبلی باشد؛
4. ایجاد بازاری جدید برای محصولی که از قبل وجود دارد.
البته این نوع فرصت‌ها با یکدیگر ناسازگار نیستند. به‌عنوان مثال، یک سرمایه‌گذار ممکن است به‌جای آنکه مدل کسب‌وکار جدیدی را برای محصولی که از قبل وجود دارد به‌کار گیرد (مورد ۲)، از آن برای تولید یک محصول نوآورانه (مورد ۱) استفاده کند. به همین ترتیب، نمی‌توان گفت که چهار مورد فوق مجموعه‌ی کاملی از فرصت‌ها برای یک کسب‌وکار یا سازمان هستند. فرصت‌هایی نیز وجود دارند که با استفاده از آنها می‌توان کسب‌وکار را بهبود بخشید و سودآوری آن را افزایش داد، اما از آنجا که این نوع فرصت‌ها کارآفرینی محسوب نمی‌شوند، در این مجموعه گنجانده نمی‌شوند. به‌عنوان نمونه، افزایش قیمت یک محصول با هدف افزایش سود، کارآفرینی محسوب نمی‌شود. استخدام نیروی کارِ بیشتر به‌منظور افزایش فروش نیز کارآفرینی به‌شمار نمی‌رود.

 

فراتر از منابعِ در دسترس
«فراتر از منابع در دسترس» به محدودیت منابع اشاره دارد. هنگامی که کارآفرینان یک فعالیت جدید را آغاز می‌کنند، فقط می‌توانند نیروی انسانی و سرمایه‌ی مالی خودشان را تحت کنترل داشته باشند. بسیاری از کارآفرینان، با امکانات و منابع محدود خودشان همه‌چیز را راه‌اندازی می‌کنند. آنها تا حد امکان کمتر هزینه می‌کنند و در عوض زمان بسیار زیادی را صرف کار و تلاش روی هدف‌شان می‌کنند. حتی در صورت نیاز، سرمایه‌ی شخصی خودشان را وارد کار می‌کنند. در برخی موارد، جذب یک سرمایه‌گذار جدید تا رسیدن به نقطه‌ی خودکفایی و تولید جریان نقدی داخلی، کافی است؛ اما در بیشتر سرمایه‌گذاری‌های بالقوه، بنیانگذاران باید منابع شخصی بیشتری را بسیج کنند. سرمایه‌گذاری درنهایت به امکانات تولید، کانال‌های توزیع، سرمایه‌ی در گردش و غیره نیاز دارد.


چرا تعریف استیونسن از کارآفرینی اهمیت زیادی دارد؟
1. این تعریف، کارآفرینی را به‌عنوان یک رویکرد متمایز برای مدیریت سازمان در نظر می‌گیرد؛ و فقط به‌عنوان یک مرحله‌ی خاص از چرخه‌ی عمر سازمان ، یا یک نقش خاص و یا ویژگی‌های خاص محدود نمی شود. از دیدگاه استیونسن، کارآفرینان را می‌توان در انواع سازمان‌های مختلف و شرکت‌های بزرگ یافت. اگر شما نیز فکر می کنید که کارآفرینی موتور رشد اقتصاد جهانی است و می‌تواند تغییرات مثبتی در جامعه ایجاد کند، باید این دیدگاه را تقویت کرده و به رشد آن کمک کنید.
2. تعریف استیونسن به نوعی فعالیت کارآفرینی را هدایت می‌کند. او راهکارهایی را ارائه می دهد که کارآفرینان می‌توانند برای مدیریت ریسک و به‌کارگیری منابع از آنها استفاده کنند. براساس این دیدگاه، یک کارآفرین باید اختراع کند، خلاق باشد، فرصت‌ها را شناسایی کند و بتواند با کلامش سرمایه‌گذاران، صاحبان منابع و هر فرد دیگری را که در این فرایند نقش دارد، متقاعد کند تا که منابع کافی در اختیار ندارد را به دست آورد. درک این تعریف می‌تواند به یک کارآفرین کمک کند در ایفای نقش خود موفق باشد.

 

منبع : chetor.com

 

Author: زهرا موسوی