سمینار آموزشی با موضوع «معرفی کارآفرینی» در دانشگاه علمی کاربردی خرمآباد برگزار شد. این سمینار ب همت عزیزان جهاد دانشگاهی برگزار شد. حسن مطلع برنامه صحبتهای آقای دریکوند رئیس مرکز علمی کاربردی خرمآباد بود. آقای دریکوند با بیانی صمیمی با تکیهبر شعار جهاد دانشگاهی از اهمیت کارآفرینی صحبت کردند. ایشان به غروب دانشگاههای تئوریک و ظهور «دانشگاه کارآفرین» اشاره کردند و معتقدند که رویکرد عملی دانشگاه علمی کاربردی مزیت این دانشگاه در مقایسه با دانشگاههای تئوریک است. آقای دریکوند میل به مشاغل دولتی و وابسته را نکوهش کردند و از دانشجویان خواستند کارآفرینی را جز برنامههای آینده خود قرار دهند. از خبرهای خوبی که جناب دریکوند امروز اعلام کردند میتوان به افتتاح دفتر کارآفرینی جهاد دانشگاهی اشاره کرد. برای اطلاع از وظایف این دفتر میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
علاوه بر این آقای دریکوند از حمایت مرکز رشد با اعطای تسهیلات با سود کم به حرکتهای کارآفرینانه و کمک به تجاریسازی محصولات فناورانه خبر دادند. درنهایت آقای دریکوند با اشاره به اینکه دانشگاه سهم خود را گذاشته و حالا نوبت دانشجوهاست بازهم از دانشجوها خواستند که به کارآفرینی روی بیاورند.
صحبتهای آقای دریکوند نویدبخش بود و به نظر میرسید که حجم امید جمع از کورسو به هسته هیدروژنی تغییر کرده است! و بعضیها هم از جو خارج شدند.
بعد از صحبتهای آقای دریکوند کارگاه بهطور رسمی آغاز شد، از نکات جالب امروز تغییر جهت ناگهانی برنامه از سمینار به کارگاه بود. ابتدای بحث قرار بود یک سمینار قالبی (پاورپوینت طور) داشته باشیم که طبق سین و برنامه پیش برود اما سؤالات و ابهامات جمع حاضر بهنوعی روند صحبتها را عوض کرد.
آقای دریکوند کارشناس ارشد کارآفرینی و مدرس کارگاه، صحبت خود را با این نکته شروع کرد که اینجا (ایران) شکاف قابلتوجهی بین بازار کار و دانشگاه وجود دارد به عبارتی محصول دانشگاه (دانشجو) با نیاز بازار همخوانی ندارد. نسبت دانشجو با فضای کسبوکار تعریفنشده است؛ و البته کسی نبود که بگوید نسبت دانشجو با دانشگاه هم تعریفنشده است.
عنوان این مطلب همانا و روشن شدن روح مطالبه گر فرصتطلب! دانشجویان حاضر نیز همان، میتوان صحبتهای جمع را در نکات زیر خلاصه کرد.
ازهمگسیختگی دانشگاه
دوستان زیادی به ناکارآمدی نظام آموزشی و شکاف تئوریک و عملی موجود در دانشگاهها اشاره کردند. بدین معنا که دانشگاه حتی از تفهیم درست خود به دانشجو ناتوان است. وقتی دانشگاه بهخودیخود از تربیت نیروی منسجم عاجز است، نیاز بازار پیش کش فرد از پسنیازهای خودش هم برنمیآید.
آقای دریکوند در پاسخ به این سؤال بهضرورت هدفمندی و گزینش صحیح اشاره کردند. بدین ترتیب که دانشگاه تنها یک گزینه است نه یک ضرورت، فرد چشماندازی پیش رو دارد که برای رسیدن به این چشمانداز راههای مختلفی هست باید دید کدام راه مناسبتر است، بهعنوانمثال ممکن است مهندس مکانیک دانشگاه رفته در مقایسه با مکانیک تجربی کارآمدی چندانی نداشته باشد.. علاوه بر این جستوجو و طلب خود دانشجو که به برکت گوگل و انفجار اطلاعات کار چندان مشکلی نیست، در پرورش علمی او سهم عمدهای دارد.
اما در انتقاد به این پاسخ نباید از این نکته غفلت کرد که برای مهندس مکانیک شدن دانشگاه یکراه احتمالی و پرطرفدار است! اگر قرار است بهرهوری این راه در مقایسه با هزینههایش(چه هزینه های فردی و چه هزینه های دولتی) حرفی برای گفتن نداشته باشد فلسفه وجودش چیست؟!
چرا دروس ارائهشده تناسبی با نیاز روز جامعه ندارد؟
در بهترین حالت وقتی فرد سختکوش و همهچیزتمام هم باشد در یک سیستم ناسازگار کاری از او ساخته نیست. به فرض دانشجو به رسالت خود تمام و کمال عمل کند، وقتی تخصص او همخوانی با نیاز جامعه ندارد و یا اصلاً در این سیستم تعریفنشده است. بهترین بودن عملاً بیفایده است.
حالت سوم، دانشجو همهچیزتمام است دانشگاه جای خوبی است و دانشجو بهعنوان محصول مارک یک تولیدی استاندارد وارد بازار کار میشود، فرصتها و نیازها را شناسایی میکند و بعد از برآوردها محاسبات برای شروع کار به نهادهای مربوطه مراجعه میکند.
اینجا سؤال سوم جمع حاضر مطرح شد که چرا نهادهای مسئول بهجای تسهیل شرایط سنگاندازی میکنند؟ ضرورت بروکراسی و کاغذبازیهای پیچیده چیست؟ حتی این مشکلات نسبت به موضوعاتی که زیرساختها و ظرفیتهای خوبی برای آن در استان وجود دارد نیز وجود دارد موضوعاتی مانند گردشگری و کشاورزی.
آقای دریکوند هم بهخوبی به این نکته واقف بودند و گلایه جمع حاضر را کاملاً وارد میدانستند اما معتقد بودند که در حال حاضر چنین مشکلاتی وجود دارد و منکر شرایط حاضر نیستم، اما رویکرد شما در چنین شرایطی یا تسلیم در برابر شرایط حاضر است و یا تکیهبر خود و پیدا کردن راه احتمالی در کل سخنان ایشان دراینباره یادآور این مصرع از سعدی است که:
سعدی اگر طالبی راه رو و رنج بر
به نظر میرسد انقباض مراحل اداری و حذف مراحل زائد و اضافه کردن نهادهای نظارتی مردمی (ان جی او) یا حداقل رسیدگی به اعتراضات مردمی راهحل خوبی برای مقابله با این معضل باشد که البته همه این راه به دولت بستگی ندارد و بخشی از آن به همت مردم نیازمند است.
سرمایهگذاری روی منابع موجود
آقای دریکوند از ضرورت سرمایهگذاری روی ظرفیتها و منابع موجود در استان صحبت کردند منابعی چون گردشگری و کشاورزی منابعی که حمایت خوبی از آنها میشود. نمونههای موفق کسبوکارهایی با تم گردشگری و کشاورزی در استان کم نیستند، اتفاقاً کارآفرین نمونه آقای مهدی میری که امروز بهعنوان مهمان به این جمع دعوتشده بودند نیز کارآفرین نمونه در بخش کشاورزی بودند.
محدودیت منابع و ظرفیتها
از دیگر نکاتی که دوستان به آن اشاره کردند محدودیت ظرفیتها یا بهتر بگویم تمرکز منابع تنها روی بخش کشاورزی و گردشگری است. مشکلی که دانشجویان دانشگاههای استان با آن مواجه هستند با توجه به اینکه این دانشگاهها دانشجویانی در رشتههای مختلفی از علوم پایه گرفته تا مهندسی میپذیرد اما عملاً بستری برای فعالیت بعد از فراغت از تحصیل برای آنها وجود ندارد.
ضرورت پرورش روحیه کارآفرینی
آقای دریکوند با مصداقهای متعدی تفاوت روحی افراد کارآفرین و معمولی را دستهبندی کردند. افراد کارآفرین مرکز کنترل درونی دارند بدین معنا که به دنبال مقصر نیستند و خود را در قبال زندگی مسئول میدانند، سخت کوشند و غالباً در محیطی که بیشتر روی تواناییهای فردی متمرکز است پرورشیافتهاند. آقای دریکوند با توجه به بستر نامناسب و ناکافی تکیه فرد بر خود و پروش تواناییهای روحی را یکی از راهحلهای کنار زدن موانع میدانستند.
البته آقای دریکوند در رجوع به مصادیق یک مقدار بیانصافی به خرج میدادند، و به قول المپیکیها انتظار داشتند از کارخانه ایرانخودرو بهجای پراید وانت، لامبورگینی خارج شود. به نظر نمیرسد مشکل جوانان جمع کمبود انگیزههای آنتونی رابیینزی باشد و کل گویی های پراکنده دردی را دوا نمیکند.
ضرورت مهارتآموزی
آقای دریکوند با اشاره به آمار 130 هزار نفر بیکار سازمان رفاه و تعاون اجتماعی افزودند ازاینبین 50 هزار نفر آنها فاقد هرگونه مهارتی هستند و خبر بدتر این است که استان تنها برای 25 هزار نفر از آنها میتواند اشتغالزایی کند؛ یعنی عملاً 50 هزار نفر از 130 هزار نفر در این طرح جایی ندارند. آقای دریکوند ضمن اشاره به تسهیل شرایط، انفجار اطلاعات، برکت گوگل! و انتقاد از سهلانگاری، تنبلی، سرانه مطالعه پایین استان و روح مطالبه گر ناپایدار و متظاهرانه دانشجویان خواستند که بهجای فرافکنی یک تکانی به خود بدهند. البته آمار اعلامشده بهاندازه کافی تکاندهنده بود.
باوجود تمام مسائلی که عنوان شد همچنان برای قشر دانشجو سؤال است که جز تکیهبر خود! نگرش درست در قبال این سیستم ناقصِ غالب چیست؟ و البته معرفی کارآفرینی همروی زمین ماند.
صحبتهای مهدی میری بهعنوان کارآفرین نمونه استانی
آقای مهدی میری کارشناس ارشد بیوشیمی گیاهی اولین گلخانه هیدروپونیک را در خرمآباد احداث کردند. آقای میری در ابتدا از دستاوردهای گلخانه و ابداعات خود صحبت کردند از برگهایی که ریشه زده بودند تا گیاهان و بوتههایی که بسیار سریعتر از حالت طبیعی به ثمر نشسته بودند. آقای میری از بیتوجهی به اختراعات به دست آمده گله کردند و بهضرورت حمایت برای تجاریسازی این دستاوردها که در دنیا نمونههای انگشتشمار داشتند و بعضاً بینظیر بودند اشاره کردند.
بعد از معرفی اجمالی پاسخگوی جمع حاضر بودند. آقای میری معتقد بودند ک باید از زوائد کم کرد و به اصل موضوع پرداخت، کارآفرینی مسیر هموار وبی دردسری نیست و اگر میخواهید کاری انجام بدهید راه آن را پیدا کنید اگرنه که بهانه آوردن زحمتی ندارد.